سرزمين پارسيان
فرهنگ و گذشته آريایی
ویژگیهای اجتماعی جامعه عهد صفوی : بررسی حکومت صفویان، مذهب و نیروهای وابسته به آن نقش عمده ای ایفا می کنند، در واقع حکومتی که شاه اسماعیل اول در 907 ه. تأسیس کرد، حکومتی مذهبی، بر پایه شاخص های دینی موجود در جامعه بود. حاکمان صفویه توانستند با اتکاء بر نهاددین روند شکل گیری قدرت دنیوی خود را تسریع بخشند نقش دین و مذهب در شکل گیری، رسمی شدن، تداوم و استمرار و سرانجام فروپاشی دولت صفویه کامل نمایان است. با توجه تأثیر دراز مدت مذهب در عصر صفویه و تعدیل و تحولاتی که در آن روی داد، نشان می دهد که تأثیر گذارترین سلسله در حکوت صفویان مذهب و نهاد دین بود. نقش روحانون شیعه داخل و خارج از ایران، مقامات و مناصبی که آنها عهده دار بودند، تأثیر و تأثرات حاکمان و روحانیون نسبت به هم، ساخت بناها، مساجد، کلیساها، برگزاری مراسم های مذهبی و حمایت یا سرکوب پیروان فرقه های مذهبی دیگر، از مسائلی بود که از یک طرف باعث استحکام دولت صفویه و از سوی دیگر موجب فروپاشی و سقوط آن گردید. مراحل مختلف تحول مذهب در عهد صفویه : - این دوره با سیاست خاص مذهبی شاه عباس یکم آغاز می شود . 1-دوره ای که مذهب و روحانیون مذهبی ا زاقتداری خاص که شاه اسماعیل یکم بدعت گذار آن بود برخوردار می شوند . و در طول سلطنت شاه طهماسب یکم استمرار می یابد و سنواتی ا ز عصر شاه عباس یکم را نیز در بر می گیرد . 1-از زمان شاه طهماسب اول شاه اسماعیل دوم سعی کرد از لحاظ مبارزات و فعالیتهای مذهبی و از نقطه نظر اجتماعی ، متعادلی در امر حکومت ایجاد کند . 4- سیاست مذهبی سلطان محمد اصول خاصی نداشت . 6-عباس یکم به طور کلی ا زتعصبات غلط مذهبی کاست . 10-کاهش قدرت نیروهای مذهبی و صوفیان در زمان شاه سلیمان ادامه دارد ، به طوریکه در این زمان مذهب و مذهبیون از ارج کمتری برخوردارند و حتی مشاغلی مانند نسقچی گری مهتری به آنان واگذار می شود . 1- اوج قدرت یابی مجدد نیروهای مذهبی زمان شاه سلطان حسین است . 3-. در این زمان مذهب کاملا شکل تعصبی منفعتی داشت . 7- به هر حال تعصبات مذهبی و مبارزه با صوفی گری و کشتار اهل تسنن در اواخر عهد صفوی ا ز عوامل موثر سقوط دولت صفوی شناخته شده است .به پروردگار
بررسی ویژگی فرهنگ عامه و آداب و رسوم، جشنها و مراسم عهد صفویه
2.مرحله دوم : تثبیت و استواری مذهب به عنوان دین رسمی کشور
2- در این دوره رسما مذهب تشیع اعلام به تثبیت میشود .
3- شاه اسماعیل در این دوره برخی تغییرات و تعدیلاتی ایجاد یک حکومت مذهبی مستحکم و استوار می گردد
3.مرحله سوم : دوران شکوفایی و اوج قدرت نیروی مذهبی در حکومت صفویان
2- اوج قدرت و نفوذ مذهب ونیروهای مذهبی در حکومت ، زمان شاه طهماسب اول است .
3- در این زمان نه تنها مقامات بالا از سادات و روحانیون انتخاب می شود ، بلکه خود شاه طهماسب سعی می کند یک رابطه سببی با خاندان سادات ایجاد کند .
4- سیاست شاه طهماسب در اخراج علمای مخالف از کشور و توجه به علمای شیعی و دعوت از روحانیون و علمای شیعی مذهب جبل عامل .
5- در این زمان نفوذ مذهب و نیروهای مذهبی در امر حکومت شخص شاه به حدی رسید که کلیه شوون ممکلتی در دست نیروهای مذهبی افتاد .
6- افزایش قدرت نیروهای مذهبی سبب شده که آنها شاه طهماسب را نائب خود شمارند و به او لقبی می دهند که دلالت بر نقش بسیار مهم او در گسترش مذهب شیعه دارد .
4.مرحله چهارم : سراشیبی و افول نهاد دین و قدرت مذهب.
2- سعی شاه اسماعیل دوم که در کاستن از مبالغات مذهب شیعه کوتاه کردن دست بعضی از علما از دستگاههای دولتی و همچنین جلوگیری از تندرویهای شیعیان نسبت به سینان به سبب شد که وی را متمایل به تسنن دانند .
3- اصلاحات اسماعیل دوم در جلوگیری از لعن خلفاء و پرهیز از اشعار طنز آمیز در مورد خلفاء و شایعه تمایا به تسنن باعث شده اسماعیل به اقدام به زدن ضرب سکه در جهت تهمت سنی بودنش و رساندن ارادت به خاندان علی زند.
5- در زمان شاه عباس یکم ، مذهب حالت متعدیزی نسبت به گذشته پیدا کرد
7-رفتار مسالمت آمیز مذهبی او وجهه ای ویژه به دربار شاه از نظر سیاست خارجی بخشید .
8-عباس یکم در زمان حکومت خود سعی کرد از نفوذ افراطی روحانیون و علما در امور اداری و دیوانی بکاهد .
9- به طور کلی زمان شاه عباس اول ، نیروهای مذهبی و مذهب جایگاه چندانی در حکومت کشور نداشت و نهادهای مذهبی د راین زمان تابع نهادهای سیاسی بود .
5.مرحله پنجم : قدرت یابی مجدد نیروی مذهبی بر پایه تغییرات و تجدیدات در آن
2-در این زمان مناصب اداری و تشکیلات دیوانی ، کاملا توسط روحانیون و مجتهدین اداره می شد
4-روحانیون و مجتهدینی چون ملا محمد باقر مجلسی خط مشی جدید در امور دینی ایجاد کرد که در نهایت منجر به محکوم کردن صوفیان و اخراج آنها از جامعه اسلام شد .5- مذهب با تعصب محمد باقر مجلسی ، نه تنها باعث ایجاد و تفرقه میان نیروهای دولتی گردید بلکه یکی از عوامل سقوط صفویان داشته شد .
6-سیاست ویژه ای که شاه سلطان حسین در تاثیر گرفتن ا ز روحانیون و مجتهدان انجام داد ، منجر به کشتار و تبعید بسیاری از مردم اصفهان به علت اعتقاداتشان گردید ..فرمانروایی شاه عباس کبیر، اوج عظمت دولت صفوی
دوران فرمانروایى شاه عباس کبیر، اوج عظمت و درخشش دولت صفوى بود. این اعتلا و شکوه هم که در اثر پیروزیهاى او بر دشواریهاى ناشى از سلطنت پدرش حاصل شد، در پایان سلطنت پرشکوه، اما مهیب و مستبدانه اش، خود عامل عمدهاى در ایجاد اسباب انحطاط در فرمانروایى بازماندگان او شد. الزام شاه عباس در تربیت فرزندان در سایه حرم خانه و کوشش در دور نگه داشتن آنها از امور مملکت، با وجودى که ناشى از سوءظن شاه در حق فرزندان و تا حدى مبنى بر تجربه شخصى حاصل از سالهاى کودکى خود او بود، شاهزادگان را نالایق و بى کفایت و فاقد صفات لازم براى اداره ملک بار آورد و حتى تعدادى از این شاهزادگان و فرزندان به خاطر احساس حسادت یا بیم خطر عمدا" نابود شدند. بدین سان، صوفى اعظم، خاندان خویش را از وجود جانشینان لایق محروم ساخت و زوال و انقراض خاندان را در سرنوشت محتوم آن رقم زد.
سلطنت چهل و دو ساله شاه عباس ( 996 - 1038 ق / 1588 - 1629 م) با آنکه از خشونتهاى بسیار به ویژه در رفتار با نزدیکان و خویشان خالى نبود، در آنچه به رفاه و توسعه امنیت مربوط مىشد، دورهاى استثنایى و بى همانند در تمام تاریخ ایران است.